يـاداشتــــهای يــــــک اصفهـــــانی در غربــــــت

Friday, December 23, 2005

As build ، As designed جمهوري اسلامي

درود

با خودم داشتم فکر مي کردم چرا اين حکومت ايران در دنيا بي نظيره! البته از تمامي وجوه! بالاخره شما نگاه کنيد ببينيد ديکتاتوري از انواع نظامي و غير نظامي هست، پادشاهي مطلقه و مشروطه داريم، جمهوري کمونيست و سرمايه داري داريم، خلاصه هيچ کدوم مثل حکومت ايران تک نيستند. البته حتماً تصديق مي کنيد که اين قضيه ربطي به شيعه بودن ايران نداره!ـ

حکومت ايران هم اول قرار نبود اين چنين بشه، ظاهراً آرزو ها داشتن برامون، ولي خوب جور نشد و آخر عاقبت ما اين شد و صاحب حکومت ولايت فقيه شديم، اون هم از نوع مطلقه که کسي خوابش رو هم نمي ديد.

گشتم تعدادي از مصاحبه هاي آيت الله خميني را اون موقع که تو پاريس بود پيدا کردم. ظاهراً هم خودش حسابي داغ بوده و هم روشنفکران انقلابي و مبارز اطرافش. شما هم بخونيد و بعد تصور کنيد ببينيد اگه مي شد چي مي شد!ـ

ـ « رغبت شخصي و وضع سني مزاجي من اجازه نمي دهد که بعد از سقوط رژيم فعلي، شخصاًً نقشي در اداره امور مملکت داشته باشم.» مصاحبه با خبرگزاري آسوشيتدپرس، پاريس 16 آبان 1357
ـ « کراراً گفته ام که نه ميل و رغبت من و نه سن و موقعيت من اجازه حکومت کردن را به من نمي دهد.» مصاحبه ببا خبرگزاي يونايتد پرس، پاريس 17 آبان 1357
ـ « اين مردم ايان هستند مه بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود ا انتخاب کنند و مسئوليت امور را به دست آنان بسپارند. لکن من شخصاً نمي توانم در آن تشکيلات مسئوليت و مقام خاصي بپذيرم.» مصاحبه با لوژورنال پاريس، 7 آذر 1357
ـ « پس از خروج شاه از ايران، من نه رئيس جمهور خواهم شد و نه هيچ مقام رهبري ديگري را به عهده خواهم گرفت. مثل گذشته فقط به ارشاد و هدايت ملت اکتفا خواهم کرد.» مثاحبه با روزنامه لوموند، پاريس 19 دي 1357
ـ « حکومت اسلامي ما اساس کار خود را بر بحث آزاد و مبارزه با هر نوع سانسور گذاشته است.» مصاحبه با رويترز، پاريس 4 آبان 1357
ـ « در حکومت اسلامي ايان مطبعات در نشر همه واقعيتها و حقايق کشور آزاد خاهند بود و تشکيل هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم نيز آزاد خواهد بود.» وزنامه ايتاليايي پائزه سرا، پاريس 11 آبان 1357
ـ « جامعه آينده ما جامعه آزادي خواهد بود و همه نهادهاي فشار و اختناق در آن ا ميان خواهند رفت.» مصاحبه با مجله اشپيگل، پاريس 18 آبان 1357
ـ « ما مي خواهيم حکومت اسلامي را به صورت مشابه صدر اسلام اجرا بکنيم تا شما معني درست دمکراسي را بفهميد، و بشر بداند که دمکراسي اسلام با اين دموکراسيهاي ديگر چقدر فرق دارد. اگر مزاياي اين اسلام را مردم دنيا بفهمند، اميد من اين است که همه انها مسلمان بشوند.» مصاحبه با گروهي از جوانان فرانسوي، پاريس 18 آبان 1357

در حرف ظاهراً دموکرات ترين حکومت بوده و نوع بي نظيري از مردمسالاري ديني!ـ

حالا بعدش رو هم ببينيد؛ـ

ـ « به آنها که از دموکراسي حرف مي زنند گوش ندهيد. آنها با اسلام مخالفند. مي خواهند ملت را از مسير خودش منحرف کنند. ما قلم هاي مسموم آنهايي را که صحبت ملي و دموکراتيک و اينها را مي کنند، مي شکنيم» در ملاقات با دانش آموزان و فرهنگيان، قم 22 اسفند 1357
ـ « اشخاص روشنفکر، اشخاص صاحب قلم، صاحب اطلاع و فکر، بعضيشان را مي بينيد که قلم بر مي دارند و به نام دموکراسي هرچه دلشان مي خواهد مي نويسند و موجب تششتت مي شوند. اين طبقه به اصطلاح روشن بايد خودشان را اصلاح کنند. ما هر چه مي کشيم از اين طبقه اي ست که ادعا مي کنند روشنفکريم و حقوقدانيم. هرچه ما مي کشيم از اينهاست» خطاب به اعضاي نهضت راديکال ايران، قم 1 مرداد 1358
ـ « بايد به اين روشنفکران هشدار داد که اگر ازفضولي دست برنداريد، سرکوب خواهيد شد. ما با شما با ملايمت رفتار کرديم که شايد دست از شيطنت برداريد و اگر دست بر نداريد کلمه آخر را خواهيم گفت. اين چپ روهاي آمريکايي و غيرآمريکايي بدانند آن روز که ما بخواهيم در ظرف چند ساعت تمام آنها به زباله هاي فنا ريخته خواهند شد.» پيام به ملت ايران، 17 مرداد 1357
ـ « بعد از انقلاب مرزها را باز گذاشتند. قلم ها را آزاد کردند، گفتارها را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خيال اينکه يک مردمي هستند که اگر لااقل مسلمان نيستند، آدم هستند. اما معلوم شد اينها عمال خارجيها هستند. حالا براي ما ماهيت اين نويسنده ها، ماهيت اين احزاب، ماهيت اين الفاظ فريبنده بي معني، روشن شده است. ما ديگر آزادي نخواهيم داد. اينها اهل اين نيستند که با نصيحت دست از کار خودشان بردارند، بايد با شدت با آنها رفتار کرد.» مدرسه فيصيه قم 27 مرداد 1358
ـ « آنهايي که با اسم دموکراسي مي خواهند مملکت ما را به فساد و تباهي بکشند بايد سرکوب شوند. اينها از يهود بني قريظه نيز بدترند بايد اعدام شوند. ما به اذن خدا و امر خدا آنها را سرکوب مي کنيم.» مدرسه فيضيه قم 27 مرداد 1358
ـ « آنهايي که به جمهوري اسلامي رأي ندادند، معنايش اين است که ما طاغوت را مي خواهيم. اينها تحريم کردند تا رأي به جمهوري اسلامي داده نشود، منافقند. ما با آنها مثل منافقين برخورد مي کنيم و آنها را سکوب مي کنيم. شما منافقين هستيد که مي خواهيد فتنه بکنيد.» از پيام عيد فطر 12 شهريور 1358

خوب مي بينيد، اين هم از حکومت ولي فقيه، و مردم سالاري ديني. تازه حضرت آقا يه چيزهاي ديگه اي هم راجع به حقوق زنان و اقليت هاي ديني تو پاريس گفته بودند، ولي بعد در حکومت، مثل بقيه حرفهاي آقا ... شد!ـ

خوب حالا اشکال نداره خيلي ناراحت نشيم، کمي صبر کنيم تا مصباح يزدي خبرگان رو هم تسخير کنه و رهبر بشه، اون موقع خلافت اسلامي دوباره احيا مي شه!ـ

فکر کنم دوباره ايراني های آزاده و فرهیخته خواهند بود که سفره دين فروشي و حکومت تزوير اينها رو بر چينند، نه؟!ـ

بدرود

Thursday, December 01, 2005

ايران، يک کشور با چهار رئيس جمهور

سلام

حتماً شما هم داستان شيعه شدن رئيس جمهور بوسني و هرزُگويين بعد از بازديد از ايران رو شنيديد ( البته لطيفه):ـ

مي گن اين بنده خدا بعد از اينکه چند روزي در ايران بود و خبرها رو شنيد و با آقايون ملاقات کرد، برگشت کشورشون و همون روز شيعه شد، اون هم شيعه دوازده امامي.ـ

ازَش پرسيدند چرا شيعه دوازده امامي، اونم با اين عجله؟ گفت:« من تو ايران مردمي ديدم که به امام زمان معتقد بودند، سران حکومت شون رو هم که ديدم هرکس برا خودش يه چيزي مي گفت و يه کاري مي کرد. من که کسي رو نديدم کار کنه و مملکت رو اداره کنه. پيش خودم فکر کردم گفتم پس نگهداری از اين کشور، حتماً کار همون امام زمونه!!!»ـ

اما ظاهراً، اين طنز تلخ در روزگار ما يه جورهاي به واقعيت تبديل شده!ـ

بعد از اون چند تا گاف بزرگ که رئيس جمهور دوپينگي، آقاي دکتر احمدي نژاد، صادر فرمودند ظاهراً طبق فرموده رهبر فرزانه، که بقول مردم: « خودش هم توش ديگه مونده»، فعلاً به امور جمهور داخل مشغول شدند. دکتر عزيز با ابهت و جسارت تمام براي بچه ها و بسيجي ها سخنراني مي کنند و اَدآ هاي ضد استکباري در ميارند، بودجه مملکت رو خرج مسجد جمکران مي کنند و طرح و نظريات عالي که فقط به درد ... مي خوره صادر مي کنند. به ديدار علما مي روند، و نور تابيده شده از نورافکن سازمان ملل رو هاله اي مقدس به دور سر مبارک مي بينند. خوب بي خيال زمان و عقب افتادگي ايران، بودجه و اين حرفها، فعلاً آقا و فاميل و آشنايان مشغول به کارند، لابد خدا رو شکر!ـ

سيد خندان هم که به خير خوشي به سفر جابلقا و جابلسا مشغول هستند. حتماً ايشون رئيس جمهور امور خارج اند. دست گلهاي آقاي دکتر را رفع و رجوع مي کنند. از اسلام ليبرال و مدافع حقوق بشر صحبت مي کنند و در جمع روشنفکرهاي جهان گل سر سبد شده اند. بماند که در داخل آقاي دکتر ظاهراً عقده هاي دوران ... رو، بعضي وقتها سرش خالي مي کنه. ولي فعلاً که خدا خواسته و رهبر هم دستور داده به کارش کاري نداشته باشند، دفتر و دستکش برقرارباشه، تا از آبروي اين سيد فعلاً خرج اين جمهوري کنند تا بعد خدا بزرگه. يکي نيست بگه اگراين قدر عزيزبود، چرا نگذاشتيد اون ايام قدم از قدم بر داره و پيش دانشجو و هر آدمي که « حيايي دارد» خردش کرديد و بي عرضه نشون داديد.ـ

جناب هاشمي هم که ديگه رئيس مصالح جمهور، بخش امور هسته اي و اقتصادي در دستان مبارک. هر چند ظاهراً کمي دلخور، ولي خوب رهبر حکيم فعلاً از دل ايشون در آوردند و دو نفري در پي استحکام پايه هاي اين جمهورهستند. مبادا لرزه بر پيکرش افتد، که اون وقت ديگه، نه عمامه به سر ونه سر بر تن خواهد ماند.ـ

و آما چهارمين اين روسا خود حکايتي است، جناب عاليجناب حجازي. ايشان که در پس پرده و غائب از ديدگان به همه امور مشغول اند . با چراغ سبزي به مجلس، چهار تا يار غار آقاي دکتر رو به کابينه راه می دهند تا ايشون هم حس رئيس جمهور بودنش خدشه دار نشه، با اخمي به اصولگرايان واقعي نشون می دهند که فعلاً کاري به کار خاتمي نداشته باشند، بحث آقا زاده هاي هاشمي و مافياي نفتي هم که فعلاً پا درهواست. از اون طرف، ولي آقا با مهارت به مهرچيني مشغول اند. وزير اطلاعات، کشور و ارشاد از يک طرف ، استاندار و فرماندار از طرف ديگه، دادستان و قاضي هم که قبلاً داشتند، سرداران سپاهي رو هم که به مصادر دولتي منصوب مي کنند، همگي نشون مي ده که آقا به کارش خوب وارده. يا که خود حضرت رهبر در جريانه، يا اينکه وقتي متوجه مي شه که ديگه سرش زير آبه . در هر دو صورت، اوضاع اونهايي که سرشون به تنشون مي ارزه و دلشون به حال مملکت مي تپه سخت در ابهامه. چه نقشه اي براشون دارند خدا مي دونه، فعلاً که کاري کردند که کسي يا صدايي ازش در نمي آد يا کسي صداشون رو نمي شنود.ـ

ملت فلک زده ايران؛ همون هايي که هميشه بازنده بوده و هستند. به نظر شما تا کي همين طوري ساکت مي شينند و با لبخند به اين آقايون مي فهمونن «که بابا خودتونيد؟» یعنی می شه یک روز ... ؟ـ

بدرود